یک روستایی به سه نفر کارگر نزدیک شد و پرسید: چه کار می کنید؟
کارگر اولی؛ نانم را در میارم.
دومی: آجر می چینم.
سومی: سر پناه می سازم.
ما همان کارگر هایی هستیم که کارمان ساختن کودکان است. آجرمان پاسخ های روزمره مان و سر پناهمان به ثمر رساندن انسانیت در کودکانمان است.
یک موضوع کلیدی برای پدر و مادر ها، آرزوی آنها برای بچه هاست.
آرزو هایی از این دست: مهندس، دکتر، معلم، منظم، باهوش، متخصص و …
یا اگر آدمهای اخلاق گرایی باشند مهربان، فداکار، متعهد، خوش قول و… را هم ضمیمه ی آرزوهایشان می کنند.
اصلی ترین موضوعی که روی سیستم تربیتی و مدل بچه داری ما اثر می گذارد، همین نوع نگاه مان برای آینده ی بچه هاست.
بعد از آن روشی است که برای رسیدن و نزدیک شدن به آن آینده، انتخاب می کنیم. جالب تر اینکه تصویری که ما از آینده ی بچه های خود داریم، نزدیک ترین نگاه ما به آنهاست، حتی ده ها سال قبل از رسیدن آینده هم همین تصویر را داریم.
یعنی اگر کسی دلش میخواهد وقتی فرزندش بزرگ شد، دکتر شود؛ از همین الان فکر می کند او، آقا یا خانم دکتر است. به او مدام سرویس میدهند که یک وقت از مطب یا کارش جا نماند و انجام هر کار دم دستی دیگر مثل خاک بازی، گل بازی و … را برای فرزندش کسر شأن می داند. او میخواهد که از همین الان وجنات خانم یا آقای دکتر حفظ شود.
کسی می گفت: مدت ها بود که مادرم دوست داشت من معلم شوم. تمام مدت مدرسه به من اجازه ی انجام هیچ کاری از خانه را نمی داد و می گفت: تو برو سراغ درس و کتابت، عقب نمونی. تمام مدت سال تحصیلی، منتظر این بودم که تابستان شود و مادرم اجازه دهد که کمی از کارهای خانه را انجام دهم.
حالا به نظر شما داشتن آرزو برای بچه ها حتی اگر آن آرزوها خیلی خوب هم باشند، خوب است یا بد؟!
داشتن آرزو برای کودکان چه تبعاتی میتواند داشته باشد:
- آنها را به خواسته های خودمان محدود می کنیم و برای خودشان هیچ هویتی قائل نیستیم.
- آرزوها ذهنیتی برای ما می سازند که بچه ها را به طور خاص ببینیم و این یعنی دیگر بچه ها را بچه نبینیم و با سرعت آنها را وارد دنیای بزرگسالی کرده ایم.
- آنقدر رسیدن به آن آرزو، برای ما مهم می شود که ممکن است متوجه این نباشیم که داریم با چه روشی آنها را به این آرزوها برسانیم. شاید مجبور باشیم آن ها را از خیلی از لذت ها و تجربه ها، محروم کنیم فقط به خاطر رسیدن به آرزوی خودمان.
- آرزوهای ما در واقع سایه هایی بزرگتر از خود بچه ها را برای ما ایجاد می کنند که واقعی نیستند و نتیجه ی خیالات ما هستند.
آرزوهای کودکان متعلق به خودشان است همان قدر که آرزوهای ما برای خودمان است.